چه ساده باورت کردم دروغین بودی از آغاز
خورشیدک ناپاک
از انکار تو میآیم ! تمام باور دیروز!
سرابی بودی از آغاز ، نه یک فانوس یلداسوز!
از انکار تو میآیم ! رفیق نارفیقیها!
شکستنهای بیوقفه : تمام سهم من از ما !
مرا اینگونه در برزخ ، رها کردی به آسانی!
نه همدستی ، نه همپایی ، من و این بغض پنهانی!
من از آیینه ترسیدم ، که در آیینه دیوی بود!
سکوت من در انکاره ، تماشایم غریوی بود!
و تندیس تو ویران شد ! به دست عاشقی بتساز!
چه ساده باورت کردم ! دروغین بودی از آغاز!
فقط از عشق بود ! از عشق ! اگر زانو زدم بر خاک!
مرا در سایهها بردی ، توی ای خورشیدک ناپاک!!!
سرت در حلقهای از نور ، دلت در چنگ اهریمن!
بمان در اوج این دره ، در این معبد بمان بیمن!
تو را هرگز کسی جز من ، دخیلی برنمیبندد!
به این عاشقترین عاشق .. کسی جز تو نمیخندد .. …!
من از آیینه ترسیدم ، که در آیینه دیوی بود!
سکوت من در انکاره ، تماشایم غریوی بود!
و تندیس تو ویران شد ! به دست عاشقی بتساز!
چه ساده باورت کردم ! دروغین بودی از آغاز!
…
خوانش : فائزه معادی
شاعر : یغما گلرویی
تنظیم و تدوین : مجید زرین
تهیه شده در استودیو زرین
آشنایی بیشتر با یغما گلرویی در ویکی پدیا
برای ثبت درخواست خوانش اشعارتان و پخش آن در وبسایت شهر صدای زرین می توانید از طریق ایمیل ۳dashop @ gmail . com اقدام کنید.
Visits: 0
دیدگاهی بنویسید